تاریخ لار
مطالب اين بخش از كتاب سيــــماي لارستـــــان نخلهاي سرفراز تاليف نويسنده ارجمند جناب آقاي صادق رحماني اقتباس شده است
گذري در تاريخ عمومي لار |
|
گذري در تاريخ عمومي لار
اين سرزمين پهناور را، كيخسرو[1] به گرگين[2] بخشيد و او رهسپار لار گرديد. بدين ترتيب سلسلهء پادشاهان مستقل و نيمه مستقل ميلادي در لار بنياد نهاده شد. »حكام لار از نژاد گرگين ميلادند كه در عصر كيان به حكومت لار منصوب شده بودند. از آن تاريخ اولاد او در آن ولايت حاكم و فرمانروا بوده و در زمان ملوكالطوايفي بيش از پيش اقتدار يافتهاند در ارمنهء سابقهء قبل از ظهور اسلام و بعد از آن هرچند گاه در ممالك ايران نافذ فرمان بوده، خصوصاً در زمان اكاسره اطاعت گونه به ظهور ميآوردهاند و در ساير ايام لواي خودسريميافراختند«.[3]
برخي از نويسندگان چيرگي ميلاد بر شهر را چنين نگاشتهاند:
گرگين ميلاد سر سلسلهء دولت ميلادي، تنها به دليل باورمندياش به نيكبختي و تيرهبختي كواكب، بر طبق نظر منجمان لاري، هفت سال در پشت حصار شهر لار خيمه ميزند تا هنگام ورودش به شهر معلوم گردد. او سرانجام پس از هفت سال وارد لار ميشود تا براساس نظر ستارهشناسان دودمانش براي چندين هزار سال بر ايالت لار حكمراني كنند. البته اين حكايت، به افسانه نزديكتر مينمايد. پادشاهان ميلادي كه به صورت موروثي حكومت ميكردهاند 25 نفر بودهاند.[4]
حوادث و رويدادهاي تاريخي لار تا سال 594 هـ.. ابهام زيادي دارد و تنها اطلاع تاريخي اين است كه امير لار، يعني جلالالدين ايرج، در عهد عمربن عبدالعزيز (101-99 هـ.) مسلمان شده است. در فاصله قرن ششم تا دهم هجري حدود پانزده تن به شرح ذيل در لار فرمان راندند: قطبالدين موءيدبن وهابالدين زنگي (پاكويه)، باكالينجار، قطبالدين موءيد دوم، علاءالملك، باكالينجار دوم، حاجي سيفالدين نصرت، حاجي علاءالملك گرگين شاه، حاجي مبارزالدين محمد، قطبالدين مبشر، جهانشاه، هارون، محمدبگبن علاءالملك، انوشيروانبن ابوسعيدبن علاءالملك، عادل شاه و ابراهيم خانبن محمدبگ!
حكومت قطبالدين موءيد لاري با حكومت اتابك سعدبن زنگي (599-623) در فارس، قطبالدين مبارزبن نظامالدين حسن در شبانكاره و تاجالدين شهنشاه در هرمز مقارن بود و در ظاهر ميان او و حكام هرمز مناسباتي وجود داشته است. »به نظر ميرسد حكام لار نيز در دورهء اسلامي و آلبويه و حكام سلجوقي و آغاز دولت اتابكان فارس از حكام مركزي اين ايالت اطاعت داشتند. از اين جهت است كه در تاريخ نامي از آنان برده نشده است. چهار نفر از حكام لار يعني: ابا كالينجار، حاجي سيفالدين نصرت، علاءالملك گرگين شاه و مبارزالدين محمد باسلاطين آل ظفر معاصر بودهاند و از آنان اطاعت داشتهاند و دليل آن نيز سكهاي است كه در لار به نام شاه شجاع ضرب شده است«.[5] اين امر لار را به صورت يك مركز تجاري در جادهء بازرگاني جنوب ايران نشان ميدهد.[6]
[1] - كيخسرو: سومين پادشاه كياني؛ پسر سياووش و نوه كيكاووس است. براي انتقام خون پدرش به جنگ افراسياب شتافت و او را كشت.
[2] - گرگين: پسر ميلاد, پهلواني است ايراني. ميلاد به قول »نولدكه« نام پادشاه اشكاني است. وي از سوي پادشاه ايران, كيخسرو, حكمران خوارزم شد و شهري به نام گرگان ساخت.
[3] - عالم آراي عباسي, اسكندربيگ منشي, تهران.
[4] - ميلاد, گرگين, لاد, قباد, نرسي, تهمتن, بهرام, قيروز, لاد, اردشير, بهرام, قباد, تهمورث, گرگين, لاد, قباد, گرگين, جلالالدين ايرج, شرفالدين اسعد, بدرالدين ذروان, وهابالدين زنگي, بها,الدين ابوالقاسم اعرج, اسدالدين وهاب, معزالدين حسين و وهابالدين زنگي.
[5] - تاريخ آل مظفر, حسينعلي ستوده, ج 2, تهران, 1347, ص 86-80.
[6] - مراجع مطالعاتي درباره لار در قرن وسطي, ژان اوبن, مجله ژورنال آزياتيك, 1955 م.